Psychology and related sciences

Study of psychology with other scientific fields and its influence from other sciences

Psychology and related sciences

Study of psychology with other scientific fields and its influence from other sciences

Psychology and related sciences
Presenting summaries of psychology books in Persian and English
Case studies on the relationship between psychology and religion, mysticism, philosophy, politics, social sciences, the influence of media, art and music
Provide a summary of the lecture series of professors related to the topic of the site
Review and analysis of scientific articles
Friday, 15 October 2021، 12:51 PM

خلاصه کتاب وقتی نیچه گریست

خلاصه کتاب

وقتی نیچه گریست

 اروین د.یالوم

 

یالوم یکی از نویسنده های فلسفی روانشناسی که آثار زیادی در این زمینه دارد. در این کتاب براساس یک سری شواهد تاریخی و بررسی زندگی نامه و آثار نیچه اثری را خلق کرده که در آن چهره های بزرگ اروپا را در رمان خودش مثل واگنر، فروید، دکتر برویر که بی تاثیر بر فروید که شاگرد وی بود نبوده است.

این کتاب در عین حال که یک رمان خیالی و ارتباط بعضی از موارد آن براساس ساختار ذهنی نویسنده است ولی یکی از رمان های بسیار عالی در زمینه روانشناسی است و در او شما بیشتر از هرچه با اصول روانشناسی روانکاوی آشنا خواهید شد.

داستان از جایی شروع می شود که دکتر برویر نامه ای از طرف لوسالومه که زنی است که نیچه به او علاقه دارد ولی در کشمکش یک رابطه جنسی سه نفره با دوست صمیمی نیچه به نام پل است می باشد.

نامه لوسالومه:

دکتر برویر، بایستی برای امری ضروری، فورا شما را ملاقات کنم، آینده فلسفه آلمان در هاله ای از ابهام قرار دارد. فردا در کافه سورنتو با شما دیدار خواهم کرد.

لوسالومه که سعی دارد تا دکتر برویر را قانع کند و با طرح ریزی یک نقشه پای نیچه را به مطب باز کند تا برای درمان پیش دکتر بیاید ولی نه یک درمان معمولی مثل مابقی بیماران این بار دکتر برویر قصد دارد همانند درمان بیماری با نام مستعار آنا او برای درمان نیچه از آن استفاده کند ولی در طی داستان با چالش های زیادی روبه رو میشود چرا که نیچه انسانی محکم و مغرور است که به راحتی صحبت های شخصی از مشکلات درونی خودش نمی کند و خلاصه شده است در اثار و دست نوشته هایی که برویر میدهد وقتی برویر به نیچه می گوید که باید مدتی را بستری باشد نیچه به علت ضعف در درآمد های مالی این درخواست را رد میکند و علاوه بر آن برویر میداند که نمیتواند وی را به بدون هزینه نگهدارد چرا که غرور او بیش از هر چیزی است و ایده ای به فکرش میرسد که در طی داستان بارها پشیان میشود. برویر به نیچه می گوید: که به علت مشکلات و افزایش سن دچار مشکلات زیادی است و از نیچه میخواهد تا به استخدام او شود و باتوجه به اثار او به برویر کمک کند. نیچه که به علت دیدن نشدن و فروخته نشدن اثار خویش همیشه شکایت می کرد باعث میشود تا پیشنهاد برویر را بپذیرد و برویر در اضای بستری شدن وی در بیمارستان نیچه وی را درمان کند.

گفتگو های حیرت انگیزی میان این دو نفر رخ می دهد که طی این گفته گوها خواننده با نیچه و اثار و خط فکری او آشنا میشود و زیبایی کار اینجاست که برویر وقتی فکر میکند که دارد فریب میدهد نیچه را در کمال نابوری خویش خلع صلاح می شود و به راحتی احساسات خویش را بازگو میکند و همین اتفاق برای  نیچه رخ میدهد که در انتها باعث گریه نیچه می شود و در انتها اعتراف های این دو نفر از جذاب ترین بخش های کتاب است که خواننده از خواندن آن خسته نخواهد شد.

برخی از عبارت های جذاب ((نیچه)) در این کتاب:

* افکار سایه احساسات ما هستند. تیره تر،پوچ تر و روان تر. امروزه دیگر کسی از داشتن حقیقت نمی میرد. کتابی که مارا فراتر از کتاب های دیگر نبرد چه سودی دارد.

* پوست آدمی استخوان است، عضلات، روده ها و رگ های خونی را در درون خود مخفی می کند، غرور نیز همچون پوستی است که بر روح انسان کشیده شده است و هیجانات و التهابات روحی وی را از دید همگان دور میسازد.

* آیا بهتر نیست خلق کنیم، قبل از آنکه تنها زاد و ولد کنیم؟ وظیفه ما در زندگی خلق موجودی متعالی تر است، نه مخلوقی پست تر. هیچ چیز نباید مانع آن شود که قهرمان درون شما تکامل یابد. اگر شهوت سد راه این تکامل شود، باید بر آن غلبه کرد.

* زمان، مغلوب نمی شود. این سنگین ترین باری است که حمل می کنم و بزرگترین چالش ما این است که دربرابر این بار، تاب بیاوریم.

* از مدت ها پیش دریافتم که کنار آمدن با بی اعتنایی و بدنامی، راحت تر از کنار آمدن با عذاب وجدان است. درضمن، من حریص نیستم. برای عامه مردم نمی نویسم و می دانم چگونه صبور باشم. شاید مریدان من هنوز به دنیا نیامده اند. اما آینده متعلق به من است. برخی فیلسوفان پس از مرگ شهرت می یابند!

* در کتاب انسان، زیادی انسانی من عنوان کردم هنگاهی که الهه پاندورا جعبه شیطان های زئوس از آن بیرون آمدند و به دنیای انسان ها راه یافتند، اما یکی در جعبه باقی می ماند، امیدواری! پس از آن آدمی از روی نادانی و به اشتباه جعبه و امید درون آن را به طالع نیک می پندارد. ولی ما فراموش کرده ایم که آرزوی زئوس این است که آدمیزاد در عذاب به خود آزاری خویش ادامه دهد. امید بدترین شیطان است.

 

وقتی نیچه گریست، اروین د یالوم، زهرا غلامرضا نژاد (مترجم)، ناشر: نشر سپهر ادب، تهران: چاپ ششم ۱۳۹۹.

موافقین ۰ مخالفین ۰ 21/10/15
سید محمد رضا پارسی کیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی