Psychology and related sciences

Study of psychology with other scientific fields and its influence from other sciences

Psychology and related sciences

Study of psychology with other scientific fields and its influence from other sciences

Psychology and related sciences
Presenting summaries of psychology books in Persian and English
Case studies on the relationship between psychology and religion, mysticism, philosophy, politics, social sciences, the influence of media, art and music
Provide a summary of the lecture series of professors related to the topic of the site
Review and analysis of scientific articles

 

مقدمه

امروزه، کودکان ما در سپهر بیکران اطلاعات و ارتباطات، و در معرض پیام های بیشمار دینی قرار دارند که این مسئله، هشیاری دربارۀ این مخاطبان کم سن و سال را وظیفه ای انکارناپذیر می سازد. یکی از مباحثی که دستاندرکاران حوزه ی تعلیم و تربیت باید به طور گسترده با آن آشنایی پیدا کنند، نحوۀ استنباط کودکان در سنین مختلف، از موضوعات و مفاهیم دینی است.به یقین، شالودۀ تفکر دینی آنان را میتوان در همین مفاهیم و برداشت های گوناگون جستوجو کرد. اگر درصدد هستیم تا پیام رسانی مذهبی، متناسب با ویژگی های دانش آموز را برنامه ریزی کنیم، ناچاریم در دنیای کودکانه آنان گام نهاده، از دید آنها به معارف دینی بنگریم. (باهنر، 1387)

کودک فطرتی خدا آشنا دارد و مبانی بسیاری از باورهای مذهبی در درون او هست که با اندک تذکری از والدین و مربیان و با یافتن مصداق هایی در جهان خارج می کوشد آن را بپذیرد و خود را با آن تطابق دهد. شکی نیست که معنی و مفهوم مذهب و تعالیم آن بسیار، و در برگیرندهی همه جوانب حیات انسان است. ولی کودک از مذهب آن چیزی را میپذیرد که متناسب با خواستههای او و مبتنی بر مشاهدات، تجارب و یافتههای شخصی اوست. به تدریج که رشد کودک بیشتر میشود و آگاهیهایی پیدا میکند دامنۀ ارتباط او با مذهب بیشتر شده و موجبات پیدایش حالاتی در کودک میشود که میتوان آن را حالات مذهبی خواند. حالاتی که در غالب موارد تجلیات آن در سنین هفت یا هشت سالگی به چشم می خورد. (طلائیان، 1389 )

معرفت و شناخت خدا در آموزههای دینی جایگاه ویژه ای دارد و ابواب مفصلی را در متون روایی به خود اختصاص داده و به عنوان اول دین بیان شده است.(دلشاد تهرانی، 1383) همچنین از شناخت الهی به عنوان اول عبادت نیز یاد شده و کمال شناخت در معرفت حضرت حق است.(خوانساری، 1373)

سالهای اولیۀ کودکی فرصتی استثنایی برای ایجاد چهارچوبی معنوی در کودک می باشد. در این دوره کودکان بیشترین آمادگی را برای فراگیری اطلاعات مذهبی دارند. این امر وظیفه والدین را در این دوره حساس تر می سازد. بنابراین آگاهی از سبک های شناخت خداوند در کودکان،میتواند نقشی کلیدی برای والدین داشته باشد و فرآیند آموزش مفهوم خداوند را برای آنان تسهیل سازد.( ترنت، اسبورن و برونر، 2003) بدیهی ، است که هر چقدر کودکان با مفهوم خداوند بیشتر آشنا باشند آنان برای کنار آمدن با چالش های زندگی آماده تر خواهند بود.(برایس، 2008)

 

بیل برایت معتقد است:

تمام مشکلات انسان را میتوان در عدم درک صحیح خداوند ردیابی کرد بنابراین او معتقد است ساخت مفهوم خداوند در کودکان امروز می تواند آنها را برای دنیای چالش آلود فردا آماده سازد.

همان گونه که مشاهده می گردد پژوهش های موجود در عرصه ی شناخت خداوند در کودکان بیشتر به بررسی مراحل رشد تفکر مذهبی پرداخته اند. این در حالی است که پژوهشی در ارتباط با سبک های شناخت خداوند در کودکان به چشم نمی خورد. از آنجایی که آگاهی از سبک های شناخت خداوند در کودکان می تواند ما را در درک بهتر فضای شناختی کودک یاری دهد و تحمّل ما را در برخورد با نگرش های کودکان بیشتر سازد انجام پژوهش در این رابطه امری ضروری است. پر واضح است که والدین آگاه به مسائل ذهنی کودک خود نه تنها در برابر خام انگاری و برداشت های انسان گونه کودکان از خداوند دچار نگرانی و واکنش منفی نمی شوند، بلکه می کوشند با بهره گیری از این تصوّرات پلی برای رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی خود بسازند و کودک را در غنیسازی افکار خداشناسی اش یاری دهند. (حاجی زاده، 1381)

 

روش

پژوهش در زمینۀ معنویت کودکان تلاشی چند وجهی و به گونه ای باورنکردنی پیچیده است که نیازمند استفاده از چندین روش مختلف در کسب داده ها است. هر قدر منابع اطلاعاتی بزرگسال راجع به کودک بیشتر باشد، احتمال اینکه پیام های کودک را به درستی درک کند بیشتر خواهد بود. (گاربارینو و همکاران، 1992)

در این مقاله از روش های تلفیقی استفاده شده است. این روش به کودکان اجازه میدهد تا فارغ از علائق و مهارتهایشان به گونهای فعّال درگیر روند تحقیق شوند. (الیسون، 2004)

جامعۀ هدف این پژوهش کلیۀ دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی پایۀ سوم تا ششم بودند که در سال تحصیلی 93-1392 در دبستان های دولتی و غیر دولتی تهران مشغول به تحصیل بودند. از جامعۀ هدف پژوهش، 20 دانش آموز با روش نمونه گیری از نوع هدفمند ( متناسب با پژوهش های کیفی ) انتخواب شدند. در این نوع نمونه گیری که در پژوهش کیفی کاربرد دارد پژوهشگر در پی کسانی است که توانایی و تمایل به شرکت در امر پژوهش دارند و به شکلی روشن می توانند افکار خود را بیان کنند. معیار انتخاب این تعداد نمونه، رسیدن به غنای لازم و تکراری شدن و در اصطلاح اشباع اطلاعاتی بود.

روش اجرای پژوهش:

مطالعۀ پژوهشی حاضر در یک بازه زمانی 1 ماهه صورت پذیرفت واز چهار روش برای جمعآوری اطلاعات استفاد شد.

در روش اوّل کودکان برای پنج بحث متمرکز گروهی با پژوهشگر دیدار کردند. گروه های مباحث متشکل بود از یک تا چهار کودک از یک کلاس. در این گروه ها پژوهشگر با مطرح کردن پرسشهای آزاد بحث را تسهیل می کند و به کودکان اجازه میداد تا سر فرصت به پرسش ها پاسخ دهند و با یکدیگر گفتگو کنند.

 در روش دوّم، مصاحبه ها گفتگو محور بود. در این مرحله پژوهشگر پرسش هایی آزاد تهیه کرده بود. این پرسشها به تجربیات کودکان در مکان های مذهبی مربوط می شد، و افراد و مکان هایی که به آنها کمک می کرد تا احساس امنیت کنند یا احساس کنند به خدا نزدیکترند را در نظر می گرفت. در طی این مرحله پژوهشگر در نظر داشت که پشت سر هم سوال نکند و به کودکان فرصت هدایت مصاحبه را میداد. از جمله پرسش هایی که پژوهشگر در طی این دو مرحله مطرح کرد میتوان به این چهار سوال اشاره نمود:

 1. چه مواقعی احساس میکنید به خدا نزدیکترید

 2. چه طوری تونستید خدارا بشناسید؟

3. چه کسانی در شناخت خدا به شما کمک کردند و میکنند؟

4. در چه مکانهایی بیشتر به یاد خدا هستید؟

 در روش سوّم، پژوهشگر از کودکان خواست نقاشی افراد یا مکان هایی را بکشند که در مجاورت آنها تجربه یا احساس کردند که به خدا نزدیک اند. از آنجایی که کودکان اغلب واژگان کافی برای گفتن از تجربیاتشان را ندارند، نقاشی می تواند بسیار مفید باشد، زیرا به نظر میرسد که نقاشی میتواند گویای اعماق وجود فرد باشد و اطلاعاتی از درون به دست میدهد که دسترسی به آنها به این سادگی میسر نبود. در حالت کلی میتوان گفت که نقاشی کودک یک پیام است.چیزی است که او نمیتواند به لفظ درآورد و به ما انتقال دهد. بررسی و درک زبان نقاشی، اطلاعات ارزنده ایی را در اختیار والدین، مربیان، روانشناسان و همه کسانی می گذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند. دیدگاه روان تحلیلگری براساس بررسی گستره معانی نمادهائی که در خواب دیده ها و اسطورهها، افسانه ها و در زندگی بازیافت میشوند به غنای آن در قرن حاضر کمک کرده است. کودک همه مسائل خود را به واسطه نقاشی به تجربه درمی آورد و خود را می آزماید و من خویشتن را بنا می کند . خطوط ترسیمی، انعکاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزله ی جهانی است که به موازات افزایش هشیاری و دگرگونی های کودک متحول میگردد (دادستان، 1391 ).

در روش چهارم، پژوهشگر با حفظ امانت داری با تک تک والدین کودکان مصاحبه و گفتگو انجام داد. اگرچه والدین نمی توانند به طور کامل وارد تجربیات معنوی کودکانشنان شوند، اما می توانند به عنوان شاهدی خبره در زندگی کودکانشان عمل کنند.

 

یافته ها

 

کودکان شرکت کننده در این پژوهش در دامنه سنی 8 تا 12 سال قرار داشتند و میانگین سنی  آنها 10.5 کودک شرکت کننده در پژوهش 5 نفر در پایه سوم، 5 نفر در پایه چهارم، 5  نفر در پایه پنجم و 5  نفر در پایه ششم قرار داشتند.

برای تحلیل یافتهها، از روش تحلیل محتوایی  استفاده شد. در این روش متن مصاحبه ها با کودک و والدینش در کنار نقاشی های او چندین بار مرور شدند تا به کوچکترین واحدهای تشکیل دهنده و معنیدار ( تم یا درونمایه) شکسته شوند. سپس این کلمات با هدف یافتن مرکزیتی در بین آنها مرور و بر همین اساس مقوله بندی شدند. حرکات قیاسی و استقرایی بین متون اوّلیه و مقولات نهایی چندین بار تکرار شدند تا در نهایت ثبات قابل قبول و احساس رضایت مشترک بین پژوهشگران درباره آنچه داده ها می گویند حاصل شد. در پژوهش حاضر، تحلیل محتوایی چهار عامل اساسی را در شناخت خداوند نشان داد:

1) رویکرد کلمه محور به معنویت: کودکانی که رویکرد کلمه محور به معنویت دارند برای دانش کلامی و شناختنگر نسبت به خداوند ارزش قائلند. اگرچه کتاب ها و متون زیادی ممکن است کمک کنند که دانش این کودکان درباره خدا افزایش یابد، اما در این مورد، متون مقدس از اهمیت ویژه برخوردارند. اینگونه متن ها مخزن اطلاعات دقیق و معتبری دربارۀ خدا هستند و خدا را برای این کودکان آشکار می سازند. افرادی که روی این کودکان نفوذ معنوی دارند کسانی هستند که به آنها کمک می کنند تا دانش شان را از خدا بیشتر و بیشتر کنند. آموزگاران، اعضای خانواده و روحانیون از جملۀ این افراد هستند. مکان های مهم جاهایی است که دربارۀ خدا مطالبی یاد میگیرند، به ویژه کتابخانه های مساجد، که مخزن دانش خدا هستند. به عنوان مثال، کودک شماره هفت معتقد است از طریق قرآن خواندن، نماز خواندن، از طریق مطالعه کردن زندگی پیامبران وامامان والگو گرفتن از زندگی آنها و معجزاتی که پیامبران داشته اند، به وجود خداوند پی برده است.

2) رویکرد هیجان (احساس) محور به معنویت: در حالی که معنویت کلمه محور مبتنی بر اهمیت کلمات است، رویکرد هیجان محور به معنویت، احساسات را در مرکز زندگی معنوی شخص قرار میدهد. برای این کودکان، دعا جایگاهی اساسی در حیات معنوی آنها دارد. کودکان متعلق به این سبک ارزش زیادی برای خلاقیت، بیان حالت و هیجان قائل هستند و تمایل دارند خدا را در اینجا و اکنون ببینند، واقعیت حاضری که شخص میتواند با آن در ارتباط باشد. به عنوان مثال، کودک شماره شش معتقد است چون طبیعت، گیاهان، حیوانات، دریاها،کوهها و ... به او احساس خوبی میدهند در این مکان ها بهتر میتوان خدا را شناخت.

3). رویکرد نمادمحور به معنویت: در این روش کلمات یارای توصیف خدا وتجربیات معنوی را ندارند. هر کوششی برای توضیح کامل خدا فاقد ظرایف بسیار پر ارزشی در مورد اوست بنابراین افراد این سبک، عارفانی هستند که معتقدند"خدا را بیشتر میتوان حس کرد تا گفت و اغلب مرزهای معنویت را تا سرحد رها کردن تخیل گسترش می دهند. طبیعت نیز یکی از عناصر مهم این سبک معنوی است. به عنوان مثال کودک شماره دوازده معتقد است در هنگام بیماری ها ،سختی ها، مشکلات و زمان امتحان به یاد خدا میافتم و از او کمک می خواهم.

4) رویکرد عمل محور به معنویت: مانند سبک نماد محور، رویکرد عمل محور به معنویت تایید می کند که خدا و زندگی معنوی را نمی توان به طور کامل برای دیگران توضیح داد. اما این سبک معنوی افراد را به چیزی بیش از نیایش جهان وا میدارد آنها فعالانه درصدد تغییر جهان هستند در سنت پیامبران و متکلمان رهایی بخش، هدف تحول در این سبک، جنبه های ستمگرانه و زیان آور اجتماع با تاکید بر عشق الهی است. به عنوان مثال، کودک شماره هفده معتقد است در هنگام روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان وکمک کردن به فقرا ویتیمان و دستگیری از آنها ویا هنگامی که در درسها به دوستمان کمک میکنیم میتوانیم خدا را بشناسیم.

 

بحث و نتیجه گیری

 

یکی از دغدغه های اصلی هر جامعه ایی بحث تعلیم وتربیت است.هر نظام تعلیم وتربیت بر باورها ونظریاتی استواراست وبرپایه این مبنای نظری،فعالیتها وشیوه هایی را برای دستیابی به هدف های مورد نظر خود تعریف می کند. باورهای علمی، اخلاقی،فلسفی ودینی مبانی نظام تعلیم و تربیت را تشکیل میدهند و در خلال هر فرآیند تعلیم و تربیتی تلاش می شود این باورها در افراد درونی شود. بنابراین یکی از ابعاد تربیتی که در برخی فرهنگ ها تاکید زیادی برآن می شود تربیت دینی و مذهبی است. (سجادی، 1387)

یکی از شرایط اساسی موفقیت در آموزش مفهوم خدا به کودکان و پرورش دینی آنها، آشنایی با فضای روانشناختی حاکم بر کودک است. پدران و مادرانی که قصد دارند کودک خود را به مفاهیم دینی و به ویژه با مفهوم خدا آشنا کنند و به نیازهای فکر آنها در این زمینه پاسخ دهند، لازم است با برداشتهای کودکان از این مفاهیم آشنا شوند تا بتوانند با زبان شیوا و درخور فهم کودک، گفتگو کنند. همچنین لازم است پدران و مادران توجّه داشته باشند که شناخت کودکان، بسیار محدود و منحصر به دورۀ سنیشان میباشد؛ آنان به تناسب سن و میزان تحول عقلی و شناختی خود، برداشتهایی از مفاهیم دارند. آشنایی با این محدودیتها و کاستیهای شناخت، سبب درک بهتر آنان و برخوردی بهتر در مواجهه با سخنانی است که از خردسالان و کودکان دربارۀ مفاهیمی، مانند خداوند، فرشتگان و دیگر مفاهیم میشنویم. پرواضح است که بی توجهی به این نکته سبب میشود بسیاری از والدین از عهدل قانع ساختن کودک خود برنیایند و گاهی، به دلیل تکرار کردن کودک، برخوردهای نامناسبی داشته باشند که سبب دوری و ناخوشایندی کودک از خداشناسی میشود و میتواند آسیبهای معنوی به دنبال داشته باشد. (باهنر، 1386)

هدف از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی راه های شناخت خداوند در کودکان با استفاده از پژوهش کیفی بود که در این راستا چهار رویکرد بنام های رویکرد کلمه محور، رویکرد عمل محور، رویکرد احساس محور و رویکرد نماد محور شناسایی شد. آنچنان که کارل یونگ (1934) خاطر نشان میسازد: « کفش هایی که برای یک نفر اندازه است ممکن است پای دیگری را بزند؛ هیچ دستورالعملی برای زندگی وجود ندارد که برای تمام شرایط مناسب باشد. » این موضوع برای کودکان حاضر در این پژوهش نیز صادق است. هر یک از آنها راه . خود را برای شناخت و تجربه خداوند داشتند. اما با وجود این تنوع، چهار مسیر معنوی اساسی قابل تشخیص بود: راه عقل، راه حس، راه فطرت، و راه عمل. این یافته با پژوهشهای بلوس 2006 ، ویر 2000 ، وودارسک 2007، بل و الویس 2005، و جنبه هایی از پژوهش های متقی  فر(1388)، نوذری (1388( ، موسوی نسب (1390) همخوان می باشد.

از جمله محدودیت های پژوهش حاضر کوچک بودن اندازه نمونه است. در این پژوهش، تنها 20 کودک شرکت کردند. پر واضح است که این تعداد را نمیتوان به عنوان نماینده کل کودکان در نظر گرفت. اگرچه تجربیات دانش آموزان این پژوهش پنجره ای را به کشف سبک های معنوی باز کرد؛ با این حال پژوهش های دیگری لازم است تا ویژگی ها و تفاوت های ظریف سبک ها با هم مشخص شود. پژوهش بر روی یک جنسیت و خاص بودن آن در یک دوره زمانی از دیگر محدودیت های پژوهش حاضر می باشد. محدودیت دیگر پژوهش حاضر ماهیت توصیفی این مطالعه است. ما با مشاهدۀ سبک های معنوی کودکان، درصدد توصیف ویژگی های مهم هر سبک و نحوۀ بیان آنها در زندگی کودکان برآمدیم. اما نتوانستیم به بررسی مسائل مرتبط با چگونگی تاثیر محیط و وضعیت اجتماعی بر سبک های معنوی کودکان بپردازیم. آخرین محدودیت این تحقیق ماهیت کلی بودن آن است. این تحقیق هفت ماه به طول انجامید که برای اخذ اطلاعات راجع به سبک های معنوی در کودکان کافی است، اما نه آنقدر کافی که بتوان چگونگی تغییر و تحول آنها را در ضمن جریان رشد، بلوغ و نهایتا بزرگسالی کودکان بررسی و درک کرد. اگرچه هدف از پژوهش حاضر، درک ارتباط میان سن و سبک معنوی نبوده است. برای پاسخ به پرسش های مربوط به تحول سبک های معنوی در دورۀ زندگی نیازمند پژوهش های دیگر از نوع طولی هستیم. شاید مطالعه ای که شامل مصاحبه با کودکان در بازه های زمانی سه یا چهار ساله برای بیست سال اول زندگی آنان باشد بتواند تاثیر سن را بر سبکهای معنوی روشن سازد و نشان دهد که چگونه سبکها با رشد و نمو کودکان متحول میشوند.

 

منبع :

خلاصه ای از مقاله

سبکهای معنوی کودکان در شناخت خداوند: یک پژوهش کیفی - محمدحسین خانی و بتول طامه - فصلنامه مطالعات پیش دبستان و دبستان - دانشگاه علامه طباطبائی - سال دوم، شماره پنجم، پاییز 95 ، ص 69 تا 83

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ 21/10/28
سید محمد رضا پارسی کیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی